امروز :
دوشنبه - ۱۰ اردیبهشت - ۱۴۰۳

" نسخه آزمایشی "

زهراجان! در شب های آتش و خاك و خون، كلید ذكر تو بود كه قفل دل هایمان را باز نمود و اسم اعظم تو بود كه دژهای مستحكم دشمن را شكست و دروازه های فتح و پیروزی را یكی پس از دیگری برویمان گشود!
ای دریای اندوه!
ابرها، گریان از شب غربت مولایت، دل ها خون از غم مجتبایت، آب ها تشنه لب های حسینت و كوههای مبهوت پایداری زینب تو، هستند!
ای قافله دار اشك و اندوه!
آه! كه هنوز، از پس خاكستر این همه سال شرار سوز تو از بیت الاحزان تا بلندای عرش زبانه می كشد!
هنوز، طنین دادخواهی تو، از مسجد و محراب پیامبر(ص) به گوش می رسد!
هنوز، صدای استغاثه تو از كوچه های مدینه، بلند است!
هنوز، دل شیعیانت، در التهاب داغ تو، داغدار است
هنوز، آل تو در رثایت دستار سیاه به سر می پیچند!
و ما هنوز هم، تقاص محبت تو را پس می دهیم و آواره عشق تو، هستیم!
و هنوز، هرصبح و شام، در راه تو لاله می كاریم!
و مسیر عشق تو را، با آب دیده می شوییم و با جاروی مژگان، می روبیم!
درسحرگاه هر آدینه چشم به راه سپیده می باشیم، تا میوه دلت، آن تك سوار سبز مهدی دین پناه(عج)، از راه رسد و برق ذوالفقارش سینه سیاه شب را بشكافد و زمین را به نور پروردگارش، روشن سازد.
او بیاید و داد دلت را، از خصم بستاند و انتقام همه لاله های پرپرت را، از بادهای خزانی بگیرد.
آن روز حاصل اشك های تو به ثمر می رسد و درخت اسلام به بار می نشیند. او زخم های تو را التیام خواهد داد و مروارید اشك را، از گلبرگ گونه هایت خواهد سترد.
اشك هایی را كه برای مظلومیت دین خدا ریختی و گریه هایی كه برای غربت مولا، كردی. چرا كه، آن چه دیگران در آئینه نمی دیدند در خشت خام می دیدی! 
تو می دانستی وقتی كه درب خانه ات را آتش زدند، به خیمه گاه حسینت آتش خواهند زد، و چون پهلویت را شكستند و محسنت را سقط كردند، از همانجا حسینت را زیر سم اسبان لگدكوب نمودند.
وقتی كه ریسمان سیاهی به گردن علی(ع) انداختند و ناجوانمردانه او را، كشان كشان برای بیعت، به سوی مسجد بردند، از همان وقت سجاد بیمار و داغدار تو را، بی رحمانه با غل و زنجیر، بر شتر بی جهاز، بستند!
آری، ای قافله دار اشك و فریاد! ما می دانیم و خدایت بهتر نیز، كه گریه های تو، برای غم دنیا و حب مافیها نبود و این را همه می دانند:
«آنكه رست از فلك فدك چه كند!؟»
ای پاره دل رسول خدا(ص)!
گریه های تو در آن روز، نشان اعتراض و گواه تنفر تو، نسبت به غاصبان حق علی(ع) بود!
گریه های تو، برای غربت مولایت بود! 
گریه های تو، برای تنهایی، تنهاترین سردار حسن مجتبایت(ع) بود!
گریه های تو، برای مظلومیت سیدالشهداء حسین سرجدایت (ع) بود!
گریه های تو، برای جوانمردی علمدار عشق عباس با وفایت(ع) بود!
گریه های تو، برای مصائب زینت كبری (س) بود، گریه های تو برای دل داغدار و تن تب دار امام سجاد (ع) بود!
گریه های تو، برای تشنه كامی فرزندت علی اكبر بود، آن شبیه ترین فرد رسول خدا(ص)! گریه های تو، برای غنچه پرپر شده ات علی اصغر بود. سرباز شش ماهه عاشورا. گریه های تو، برای معصومیت و مظلومیت دختر سه ساله ات رقیه، دق كرده كربلا. بود!
هریك از سخنان تو در خلوت و جلوت اخطاری بود كه به آن توجه نكردند و نصایحی بود كه نپذیرفتند
 
 
پس برایت بمیرم كه مصیبت شما، بس گران است و اندوهتان بیكران كه خود گفتی:
«صبت علی مصائب لوانها
صبت علی الایام صرن لیالیا»
«دراین بلا به جای من از روزگا
روز سپید او، شب تاریك می نمود»
 
 
 

نظر خود را اضافه کنید.

ارسال نظر بعنوان میهمان

0

کاربرانی که در این گفتگو شرکت کرده اند

  • hosting

    http://gmap.fr//images/package-hosting-web-cheap-70278.jpg

  • profile

    http://www.pupasch-braunschweig.de/gallerie/albums/userpics/10920/best-website-hosting-12283.jpg

  • profile

  • Paume

  • profile

  • profile