امروز :
دوشنبه - ۱۰ اردیبهشت - ۱۴۰۳

" نسخه آزمایشی "

اینجانب سید احمد دعایی فرزند حجه­ الاسلام و المسملین آقای حاج سید محمد دعایی از تحصیل­کرده های حوزه اصفهان می­ باشم. ایشان بعد از مراجعت از اصفهان در زارچ ساکن شدند و بعد از وفات پدرشان به یزد نقل مکان کردند و تولد من در خانه پدری­ ا م واقع در محله چهارمنار شهر یزد  بود.

تولدم در روز جمعه 27 ربیع الاول 1349 قمری مصادف با 31 شهریور 1309 است. در نه ماهگی مادرم را از دست دادم. قبل از هفت سالگی قران را در مکتب خانه ای در نزدیک منزل فرا گرفتم و تحصیلات ابتدایی را در مدرسه مدیر طاهری که یکی از مدارس مهم آن زمان به شمار می رفت گذراندم.

بعد از گرفتن مدرک ششم ابتدایی بلافاصله وارد حوزه علمیه یزد شدم. حوزه علمیه ورشکسته یزد که از زمان رضاخان به جا مانده بود.

اولین سفرم یه خارج از یزد  سال 65 قمری همراه پدرم به کربلا مشرف شدم و اربعین آن سال به همراه مرحوم وزیری در کربلا بودیم. در سال 1335 ازدواج کردم و صاحب 2 فرزند پسر و یک دختر هستم.

در قبل از انقلاب مسافرت­ هایی در معیت شهید صدوقی به شیراز و جمکران و همچنین ملاقات با تبعیدی­ ها داشتم. دو بار برای ملاقات با مقام معظم رهبری که در ایرانشهر تبعید بودند به همراه شهید صدوقی رفتم.

بعد از رفتن رضاخان و گذراندن دوران خفقان و خصومت ها و ستم هایی که با مظاهر دیانت به عمل آمد، بزرگانی از جمله آیت­ الله حاج شیخ غلامرضا، مرحوم آقای وزیری،مرحوم آقای شیخ احمد علومی، مرحوم  سریزدی ومرحوم آقای کازرانی جدیت و کوشش کردند، دوباره طلبه­ های نوپا دعوت کردند و اساتیدی معین و مقرر شدند و حوزه یزد دوباره شروع شد.

بنده، مرحوم آقای مناقب، آیت­ الله مصباح، مرحوم آیت­ الله حاج سید عباس خاتم  جزو  طلبه­ های دسته اول حوزه علمیه یزد بودند که بسیاری از آنها از اعوان  و یاران حضرت امام و مورد توجه فضلا و بزرگان نجف و قم بودند.

آقای وزیری در تشکیل حوزه یزد نقش مهمی داشتند. برای اداره این حوزه و ادامه آن ایشان و سایر همفکرانشان واقعا فداکاریها کردند. مرحوم شیخ احمد علومی رحمه­ ا لله علیه که از مجتهدین بودند و از شاگردان آقا ضیا عراقی برای اینکه این حوزه به بار بنشیند و ثمر بدهد کتابهای ابتدایی حوزه را که صرف زاهد بود تدریس می کردند.

کم­ کم حوزه یزد شکل آبرومندی گرفت و رو به تزاید بود تا حضرت آیت­الله شهید صدوقی به منظور کاندیداتوری مجلس شورای ملی زمان مصدق از قم به یزد آمدند و در این مدت خدمات بسیاری کردند.

بزرگان و اهالی یزد درخواست کردند که ایشان در یزد حضور داشته باشند و مرحوم بروجردی علیرغم اینکه خروج آقای صدوقی از قم برایشان سخت بود توقف ایشان در یزد را امضا کردند و اجازه دادند ایشان برای سرپرستی حوزه و راهنمایی جامعه و انجام بهتر و پرمحتواتر  وظایف روحانیت، در یزد بمانند.

و الله اکبر که شهید صدوقی در این مدت تا قبل از شهادتشان چه تلاش­ هایی کردند تا حوزه علمیه یزد وجهه بین­ المللی و جهانی به خود گرفت.

پس از چند سال  تحصیل در حوزه یزد برای ادامه تحصیلات به قم مشرف شدم. و در مدت 2 سالی که در حوزه قم تحصیل کردم در محضر اساتیدی همچون آیت­ الله منتظری، امام موسی صدر و آقای مصباح بهره بردم.

ولی به واسطه کهنسالی و نیاز پدرم برای خدمت به ایشان، از ادامه تحصیلاتم در قم منصرف شدم و به یزد برگشتم و امامت مسجد ملااسماعیل را بعد از درگذشت پدرم عهده ­دار بودم و آنجا منبر می­رفتم.

و تاکنون حدود 65 سال است که منبر می­ روم. ابتدای روضه ­خوانی من سال 1373 قمری بود و اولین منبرمن منزل سید احمد قندریز در محله چهار سوق یزد بود. همچنین  اولین سفر تبلیغی خارج از کشورم مربوط به سه سال منبری بود که ماه مبارک رمضان به دوبی رفتم. 3 سال در آن سالهایی که دبی هنوز حالت بدوی داشت بنا به دعوت شیعیان مقیم آنجا که به منظور کسب و تجارت در دوبی ساکن بودند در حسینیه آنان منبر می­رفتم.

و اولین سفر تبلیغی داخل کشورم، سه سال اقامه و منبر محرم و صفر در یکی از دهات بزرگ اطراف بوانات شیراز بود که نیاز شدیدی به مبلغ مذهبی داشتند و در این زمینه خلا زیادی در آن منطقه وجود داشت. و اثرات با برکتی هم بر آن مترتب بود. از جمله اینکه در یکی از سالها در شب عاشورا حدود 69  نفر از شرابخوری توبه کردند.

 بعد از آن مسافرت­های تبلیغاتی خارج  و داخل کشور زیاد داشتم. و این مسافرت­ها نوعا توفیق بود و با عنایت امام حسین علیه­السلام انجام می­شد.

شش سال مسافرت­هایی در ایام محرم و صفر به میناب، زاهدان و خاش داشتم. سالهایی هم برای تبلیغ  به مازندران، آمل، محمودآباد و فریدونکنار رفتم.

2سال هم بنا بر دعوت اقای جواد آسایش سفیر ایران در عمان، ماه رمضان در مسقط منبر رفتم. حدود 8 سفر هم به شهرهای بمئیی، حیدرآباد و پونا در  هندوستان داشتم.

33 سال ایام ماه مبارک رمضان برای اقامه به کویت می رفتم. آن زمان که امام در عراق به سر می­بردند من حامل پیام­های امام به آیت­الله صدوقی، آقای لواسانی در تهران و علمای برخی شهرستانهای دیگر بودم. همچنین از ایران هم حامل پیام­ها و سوالات مرحوم صدوقی، آقای وزیری و برخی از بزرگان برای امام بودم.

اقامه کویت را بعد از انقلاب هم ادامه دادم و به برکت و واسطه این اقامه آزادنه از کویت به عراق برای زیارت عتبات می­رفتم. ولی بعد از اشغال کویت توسط عراق اقامه کویت را نتوانستم ادامه بدهم.

سه سفر  برای معالجه به لندن رفتم. و در هر سه سفر هم به صورت محدود آنجا منبر می­رفتم.که حاج اقای شهرستانی از محترمین مقیم لندن از من دعوت کردند برای گذراندن ماه صفر در لندن اقامت داشته که یک سال ماه صفر را در آنجا منبر رفتم. بعد از آن سفر، مسافرت های تبلیغی به لندن خیلی رونق گرفت و فضای مذهبی و انقلابی در بین مسلمانان لندن گسترش یافت.

زرتشی­ها هم اهل روضه­خواندن برای امام حسین بودند. من خودم برای زرتشی­ها در کوچه بیوک و خیرآبد زیاد روضه خواندم. زنان زرتشی غالبا از ما تقاضا می­کردند که برایشان روضه حضرت عباس علیه السلام را بخوانیم. در بین زرتشی­ها ارادت خاصی به حضرت ابوالفضل وجود دارد. در حسینیه­ها و دسته­جات عزاداری هم زرتشی­ها حضور داشتند.

در پایان سفارشم به خوانندگان این است که با اهل بیت ارتباط داشته باشند و از دروغ و حرام­خواری یرهیز کنند.

بنده سفرهای زیادی به نقاط مختلف داشتم اما در هیچ منطقه­ای  مثل یزد به روضه­­ خوانی اهمیت داده نمی­ شود و آقای فلسفی هم از این باب یزد را حسینیه ایران نامیدند. و لازم است که این سنت حسنه حفظ و احیا شود.

نظر خود را اضافه کنید.

ارسال نظر بعنوان میهمان

0

کاربرانی که در این گفتگو شرکت کرده اند

  • hosting

    http://designflat.de/images/best-cheap-web-hosting-83460.jpg

  • سید حامد

    سلام وقت بخیر
    آیا سید احمد دعایی هنوز هم در قید حیات هستن ؟
    کجا میشه با ایشان ملاقات کرد؟